یاد کن مرا

همچو باران بهاری عاشقانه ، همچو رگبار غران ، همچو خورشید بی پایان

یاد کن مرا

همچو باران بهاری عاشقانه ، همچو رگبار غران ، همچو خورشید بی پایان

برزخ

دوست را برزخ دل و عقل کردند

که هیچ گاه ندانی که عاشق ش هستی یا دوستش داری


گاه عشق ش در تو فوران می کند

گاه برای آسایش ش رهایش می کنی


ای دوست ! تورا این چنین دوست دارم

که نه برایت بمیرم و نه تو را به حال خویش دارم


۸۸/۹/۲۴- یاد

نظرات 2 + ارسال نظر
مهسا چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:59 ب.ظ

سلام

پایدار باشید...

داریوش باقری دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:51 ب.ظ

دلخور از من بود ولی من بیادش زندگی نکردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد